زشت است که شاعر وسطِ خواندن یک شعر
با آمدن واژه ی برگرد بگرید

زشت است، ولی زشت تر این است که عشقت
بر شانه ی یک آدم نامرد بگرید...

****

هرچند که من مُرده ام از دوری ات امّا
برگرد که آغــوش تو یک جور مـــَـعاد است..


****

از تعابیر خواب ها پیداست
خانه ام را خراب میخواهی...

خانه ام را خراب میخواهی؟
دست در دستِ دیگری برگرد...

دست در دستِ دیگری برگرد
خانه ام را خراب خواهی کرد...

****

بیا، برگرد، با هم گاه... با هم راه... با هم...، آه!
مرا دور از تو خواهد کـُشت «با هم»های بعد از تو...


****

به کجا علم سخن یاد گرفتی که هنوز
ظاهرا معنی "برگرد" نمیدانی چیست...