در این روزهای پر از مشغله، میروم سروقت کتاب های دوست جان و فکر میکنم کدام را برای خواندن انتخاب کنم. با ملاحظه اوضاع می روم سراغ یک کتاب کم ارتفاع و کم ضخامت به اسم "آخرین گودو"، که مجموعه ای از سه نمایشنامه نوشته ی "ماتئی ویسنی یک" است.

سه نمایشنامه در این کتاب نوشته شده است به نام های "آخرین گودو"، "صدایی از پس روشنایی" و "زیزفونِ دوم از سمت چپ". که من اخری را بیشتر دوست داشتم ...

به طور کلی از آن دست کتاب هایی بود که بعد از خواندنش دو تا احتمال می توانستم بدهم: 1. نویسنده ما را سرکار گذاشته 2. من نفهمیده ام منظورش را و باید دوباره و شاید چند باره بخوانم ... البته معمولا من احتمال دوم را می پذیرم مگر اینکه بعدا خلافش ثابت شود...

از "آخرین گودو" بعضی دیالوگ هایش را خیلی دوست داشتم...

"گودو: کدام فلان فلان شده ای گفته من حق ندارم تو رو سین جیم کنم؟ صبر کن ببینم. من تنها کسی ام که حق داره از تو جواب بخواد. فکر کرده ای کی هستی؟ یه نگاه به شکسپر بنداز! شخصیت های نمایشش همه روی صحنه حاضر میشن. حتا اشباح. هرچی تو متن نمایشنامه اومده روی صحنه اجرا میشه. حالا تو فکر کرده ای تحمل اون همه سال واسه من آسون بوده؟ من چیکاره ی این نمایش بودم؟ آخه تا کجا میخوای منو این جوری بازی بدی؟(کم کم شروع می کند به هق هق گریه کردن) برای من یک دقیقه م کافی بود... حتا یک ثانیه م بس بود... که مثلا برم جلوی صحنه و اقلا یه "نه"ی خشک و خالی بگم. آخرشم با یه "نه" گفتن جلوی صحنه خیلی راحت برم بیرون. آسمون به زمین می اومد اگه منم رو صحنه ظاهر می شدم و یه "نه" می گفتم؟ از تو که چیزی کم نمی اومد، کم می اومد؟"


* به نظر می رسد برای فهم بهتر نمایشنامه اول (آخرین گودو) بهتر است که ابتدا کتاب "در انتظار گودو" خوانده شود. برای بررسی این احتمال من در انتظار گودو را میخوانم و نتیجه را اعلام میکنم :)

** با ترجمه این اثر که توسط آقایان کریمیان و ساکی انجام شده بود، نتوانستم به طور صد در صدی ارتباط برقرار کنم. اگر قصد خرید دارید ابتدا مطالعات میدانی راجع به مترجمان این اثر داشته باشید. لااقل "آخرین گودو" را میدانم که لیلی رشیدی هم ترجمه کرده است.