۱۷ مطلب با موضوع «شعر» ثبت شده است

ربنا لا تحملنا ما لا طاقت لنا به...

از  قید خط و زلف امید نجات هست

 بیچاره عاشقی که شود مبتلای چشم...

  • •✿ آرورا ✿•
  • سه شنبه ۹ آبان ۹۶

آخر ای دسته گل، سوسن باغ که شدی؟

بی تو تاریک نشستم

تو چراغِ که شدی ؟



  • •✿ آرورا ✿•
  • يكشنبه ۱۵ مرداد ۹۶

پرنده ای هم اگر بود بی پناه بکش ...

 
 
من و توییم و تماشای میله های قفس     خودت بگو که خودم را کدام ور بکشم
برای آن که بدانی میان ما چه گذشت          غزال مرده به دندان شیر نر بکشم
برای آن که بخوانی چه وحشتی دارم          به دور جنگل مه باغی از تبر بکشم
شریک جرم تو هستم، درخت نیم تنه     مگر تو شاخه رساندی که من ثمر بکشم !



لذت مستی در یک عصر تابستانی با دکلمه ای از احسان افشاری :)

 


دانلود دکلمه

  • •✿ آرورا ✿•
  • پنجشنبه ۲۹ تیر ۹۶

یک روز دو دلباخته بودیم من و تو ...


ما
دو پیرهن بودیم
بر یک بند
یکی را
باد
برد

دیگری را
باران
هر روز خیس می کند.


پیشنهاد شنیدنی : کلیک

  • •✿ آرورا ✿•
  • پنجشنبه ۸ تیر ۹۶

باید خودم را ببرم خانه ...

در گشت زنی های اینترنتی به اتفاق دوست داشتنی ای برخوردم به نام "علیرضا روشن". چند تا از اشعار ایشون رو میذارم تا شما هم اگر با این اتفاق آشنا نشدید ،مثل من از زمانه ی شعر عقب نمونید :-)


-باید خودم را ببرم خانه
باید ببرم صورتش را بشویم
ببرم دراز بکشد
دل‌داری‌اش بدهم که فکر نکند
بگویم که می‌گذرد که غصه نخورد
باید خودم را ببرم بخوابد
"من" خسته است


- ما شعر می گوییم

ما

که نمی توانیم زندگی کنیم

ما شعر می گوییم ...


- وقتی می‌گویند نیست
کاغذ را گفته باشند یا برق را
فرق ندارد
من یاد تو می‌افتم


- انسان

موجودی‌ست که

گاهی سیگار.

گاهی درد می‌کشد

انسان موجودی‌ست که گاهی

سیگار را

با درد می‌کشد


- پلنگ خال خال نیست

داغ ِ صد هزار هِلال ِ سوخته بر تن دارد

در فراق ِ ماه


- منم

درختی که

برگ هایش را ریخت

تا تو

ماه را
از میان شاخه هایش

تماشا کنی.

  • •✿ آرورا ✿•
  • دوشنبه ۸ خرداد ۹۶

به آفتاب سلام! که باز می شود آهسته بر دریچه صبح...*


1- دیروز با دوست جانم رفتیم نمایشگاه. هم خیلی خوش گذشت هم کلی کتابای دوست داشتنی خریدیم :) فکر کنم با احتساب هدیه هایی که این ماه گرفتم، پونزده تا کتاب جدید برای خوندن دارم :) :) :)


 2- این چند روزه در ادامه تلاش برای آشتی با سینمای ایران سه تا فیلم ایرانی دیدم. "مرگ ماهی" ، "لانتوری" و "دختر" ... مرگ ماهی رو اصلا دوس نداشتم، لانتوری رو هم ... اما حرف "دختر" رو از ته دل حس کردم. این موضوع درد خیلی از دخترای نسل منه... به نظرم خیلی خوبه که پدرا یا پدرای آینده این فیلم رو ببینن ....

3- ﻣﻦ ﻫﻨوز

ﮔﺎﻫﯽ
ﯾﻮﺍﺷﮑﯽ ﺧﻮﺍﺏ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﻢ ...
ﯾﻮﺍﺷﮑﯽ ﻧﮕﺎﻫﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ...
ﺻﺪﺍﯾﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ...
ﺑﯿﻦ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ
ﺍﻣﺎ ﻣﻦ
ﻫﻨﻮﺯ ﺗﻮ ﺭﺍ
ﯾﻮﺍﺷﮑﯽ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ.

(ناظم حکمت)


4- عاشق و رندم و میخواره به آواز بلند

    وین همه منصب از آن حور پریوش دارم

(جناب حافظ )


*عنوان برگرفته از شعری از عمران صلاحی

  • •✿ آرورا ✿•
  • جمعه ۱۵ ارديبهشت ۹۶

بی تو اما به چه حالی من از آن کوچه گذشتم

در من کوچه ای ست که با تو در آن نگشته ام...
سفریست که با تو هنوز نرفته ام...
روزها و شبهایی ست که با تو به سر نکرده ام...
و عاشقانه هایی که با تو هنوز نگفته ام...


دانلود این بخش از سریال شهرزاد (کلیک)

  • •✿ آرورا ✿•
  • يكشنبه ۱۰ ارديبهشت ۹۶

حرف‌ها دارم بگویم از تو با گوشی که نیست*

خودم را در آغوش گرفته ام
نه چندان با لطافت
نه چندان با محبت
اما
وفادار
وفادار

 

ساموئل بکت

 

 

 

* عنوان برگرفته از شعری از علیرضا جعفری

 

 

 
  • •✿ آرورا ✿•
  • شنبه ۹ ارديبهشت ۹۶

یکهو جیرینگ...

دیوار مست و پنجره مست و اتاق مست ....

این چندمین شب است که خوابم نبرده است ؟!

 

  • •✿ آرورا ✿•
  • جمعه ۸ ارديبهشت ۹۶

میان این همه رفتن ، کمی ، کمی برگرد




زشت است که شاعر وسطِ خواندن یک شعر
با آمدن واژه ی برگرد بگرید

زشت است، ولی زشت تر این است که عشقت
بر شانه ی یک آدم نامرد بگرید...

****

هرچند که من مُرده ام از دوری ات امّا
برگرد که آغــوش تو یک جور مـــَـعاد است..


****

از تعابیر خواب ها پیداست
خانه ام را خراب میخواهی...

خانه ام را خراب میخواهی؟
دست در دستِ دیگری برگرد...

دست در دستِ دیگری برگرد
خانه ام را خراب خواهی کرد...

****

بیا، برگرد، با هم گاه... با هم راه... با هم...، آه!
مرا دور از تو خواهد کـُشت «با هم»های بعد از تو...


****

به کجا علم سخن یاد گرفتی که هنوز
ظاهرا معنی "برگرد" نمیدانی چیست...
  • •✿ آرورا ✿•
  • چهارشنبه ۲۰ بهمن ۹۵
کانال تلگرام : https://t.me/Parishaanii
لینک برای بلاگفا : goo.gl/WmjS2m
موضوعات