از راه صلاح آیم یا از در رسوایی ...

بعضی وقتها نباید خودمان را گول بزنیم، نباید با خودمان کلنجار برویم تا راستش را نگوییم... بعضی وقت ها باید راستش را گفت، به خودت، به دلت، حتی به همه دنیا، بعضی وقتها باید گفت که چقد منتظری یک لحظه سرش را بلند کند تا چشمت توی چشم هایش بیفتد و دوباره قند توی دلت آب شود ، بعضی وقتها باید گفت که چقدر لذت بخش است اینکه همه تئوری های انتقال جرم  و مومنتوم را مرور کنی تا شاید مطمئن شوی مولکول‌های اکسیژن مشترکی را نفس کشیده اید... بعضی وقت‌ها باید اعتراف کرد که یک روز، یک اتفاق، یک نگاه، همه ایدئولوژی هایت را به هم می ریزد ... بعضی وقت ها باید اعتراف کنی ...

* لیلا میانِ جمعِ همه اعتراف کرد
تنها برای کشتن مجنون رسیده است


  • •✿ آرورا ✿•
  • سه شنبه ۲۷ تیر ۹۶

من معتقدم که عشق حق الناس است ...

جالبه که انقدر آدم ها توی نگاه بقیه و بازخوردایی که ممکنه پیش بیاد فرو میرن، اگه من اینو بنویسم بقیه چی میگن؟ اگه اینو بگم بقیه در موردم چه فکری میکنن؟ برم فلان رشته رو بخونم، چون بقیه بیشتر بهش اهمیت میدن. حتما باید ازدواج کنم چون توی عرف پذیرفته نیست. حتما باید بچه دار شم چون اگه بچه نداشته باشم بقیه فکر میکنن که مشکلی وجود داشته... اگه این لباس رو بپوشم بقیه چی میگن؟؟

راستی این بقیه ها چقدر مهمن؟ تا کجا باید بهشون اهمیت داد؟ تا جایی که حقی از کسی ضایع نشه؟ شاید مشهودترین موردی که این "بقیه" رو در نظر گرفتن توش خیلی به چشم میاد، حجاب باشه. یا مثلا نوشتن مطلبی که ممکنه ذهن کسی رو به بیراهه بکشونه و در نتیجه حقی ازش ضایع بشه.

اونوقت این حدِ حق ضایع شدن رو کی تعیین میکنه؟ ما تا کجا مسئولیم؟ یه روزی به یه نفر گفتم که چرا عکسای این مدلی (نه که مدل بدی باشه، ولی شاید خیلی متناسب با تعریفی که "عرف" از یه بچه مذهبی داره نبود) تو کانالت میذاری؟ خب شاید برای بعضیا اینا مفسده ای داشته باشه، گفت خب کسی که براش مفسده داره توی کانال من عضو نشه...

تا حالا به اینا فکر کردین؟


*عنوان برگرفته از  یک رباعی از "محمد نوروزی فرسنگی"



** چقد خوب بود این روزای بارونی وسط نفس گیری های تابستون ... چقد بوی امید میداد این روزا ... انگار خدا میدونست دیگه چوب خط دل گرفتنای آسمون پر شده ... خدایا شکرت به خاطر دویدن زیر بارون :) خدایا خیلی شکرت :)



  • •✿ آرورا ✿•
  • جمعه ۲۳ تیر ۹۶

چه خوش بی مهربونی از دو سر بی

- لذت بخش تر از بودن با کسی که دوسش داری میدونی چیه؟

+ چیه؟ 

- اینکه بدونی اونی که دوسش داری ، دوست داره. تحت هرررر شرایطی. بی ادا. بی نگرانی . بی دلهره. میدونی که همیشه دوست داره... زندگی کردن توی فراق این ادم لذت بخش تر از زندگی کردن کنار کسیه که میترسی هرلحظه دیگه دوست نداشته باشه...


*چه خوش بی مهربونی از دو سر بی 

  که یک سر مهربونی دردسر بی ...

#باباطاهر

  • •✿ آرورا ✿•
  • سه شنبه ۱۳ تیر ۹۶

ما را که "تو" منظوری...

میدانی، خیلیـ ها  یک عالمه معیار ردیف میـ کنند که وقتی خواستی شریک زندگی ات را انتخاب کنی، حواست به اینـ ها باشد، من اما این معیارها را قبول ندارم، به نظر من طرف مقابل باید "تو" باشد تا بشود دوستش داشت...




*بسته ام در خم گیسوی امید دراز
آن مبادا که کند دست طلب کوتاهم
#حافظِ _ جان


  • •✿ آرورا ✿•
  • دوشنبه ۱۲ تیر ۹۶

یک روز دو دلباخته بودیم من و تو ...


ما
دو پیرهن بودیم
بر یک بند
یکی را
باد
برد

دیگری را
باران
هر روز خیس می کند.


پیشنهاد شنیدنی : کلیک

  • •✿ آرورا ✿•
  • پنجشنبه ۸ تیر ۹۶

فیلم مزخرف کی بودی تو؟؟؟

واااااای باورم نمیشه این فیلم انقد فروخته... وااااای ... وااااای...

یعنی خوشگل نشون دادن مبتذل ترین رفتارا از این بیشتر؟!

یه دونه وای جا مونده 

وااااااای :| 

#پنجاه_کیلو_چرت_و_پرت

  • •✿ آرورا ✿•
  • چهارشنبه ۷ تیر ۹۶

روحولوژی

- چی میشه که یه سری چیزا از روح به جسم منتقل میشه و یه سری چیزا نمیشه ؟
مثلا چرا وقتی خیلی بهمون خوش میگذره صدای ساز و اواز امعاء و احشاء مون رو نمی شنویم اما وقتی غصه میخوریم معده میپیچه به روده، روده میره با مشت میکوبه تو لوزالمعده، پانکراس میره تو حلق قلب !
اصلا چرا وقتی در مقابل یه اتفاق روحی مقاومت می کنیم عضلاتمون احساس خستگی و کوفتگی دارن ؟ چی میشه که وقتی یه سیلی به صورت دلمون میزنیم ، معده مون قهر میکنه ؟ داستانیه ها ...


* هزار سال پس از مرگ من چو بازآیی
  ز خاک نعره برآرم که مرحبا ای دوست ...
#سعدی


** خب آدم نمیتونه با بعضی فیلما ارتباط برقرار کنه! زوره مگه ؟ گیرم که شونصد تا اسکار هم برده باشه
اگه نشستید پای فیلمی با این جوایز :

برنده اسکار بهترین موسیقی
برنده اسکار بهترین تدوین
برنده اسکار بهترین صدا
برنده اسکار بهترین طراحی هنری
برنده اسکار بهترین طراحی لباس
برنده اسکار بهترین فیلمبرداری
برنده اسکار بهترین کارگردانی
برنده اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل زن
برنده اسکار بهترین فیلم
کاندیدای اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد
کاندیدای اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن
کاندیدای اسکار بهترین فیلمنامه اقتباسی

و تهش با خودتون گفتید "خب که چی ؟" بدونید که یه نفر همدرد اینجا وجود داره!   (فیلم بیمار انگلیسی هستن ایشون :-) ) به نظرتون اگه دوباره ببینمش ممکنه بفهمم چرا انقد جایزه برده ؟؟ (البته موسیقی و طراحی لباس و بازی ها عالی بودن ، خصوصا موسیقی ... :)) یه بنده خدایی میگفت احتمالا منتظر بودی تهش همه با هم ازدواج کنن که نگی خب که چی!!!  )
  • •✿ آرورا ✿•
  • جمعه ۲ تیر ۹۶

من میجنگم ...

مبارزه کردن لذت بخشه... مخصوصا اگه اون مبارزه با خودت باشه. با خودِ خودت... هر ثانیه ای که جلو میری حس میکنی ماهیچه های روحت قوی تر شدن. حس میکنی زورت زیادتر شده ... اما با هر ذره قوی تر شدنت، پیر شدن دلت رو هم حس میکنی. چروکایی که روی دلت میفته رو هم حس میکنی ... بغضایی که لحظه به لحظه باید قورتشون بدی رو حس میکنی ... ولی مبارزه کردن لذت بخشه ...

  • •✿ آرورا ✿•
  • پنجشنبه ۱ تیر ۹۶

لوتیِ درون

بعضی وقتا خودتو غرق میکنی توی محیط اطرافت تا یادت بره که توی دلت چی میگذره... تمام شب بیدار می مونی و خودتو مشغول میکنی با کارای مختلف تا سر قرار نری با اون فکرای یاجوج و ماجوجی قبل خواب... تمام شب حرف میزنی با بقیه، با خوراکیا مشغول میشی، کتاب میخونی، کارای عقب افتاده تو انجام میدی، اما درست وقتی خورشید سر میکشه تو آسمون، درست وقتی داری آخرین تقلاهاتو واسه یهو خوابیدن وسط فیلم دیدن میکنی، یه چیزی تمام وجودتو میلرزونه، خواب رو از چشمات میپرونه، وادارت میکنه فکر کنی ... فکر کنی... فکر کنی... فکر کنی به اینکه کجای این دنیا وایسادی، به اینکه چند تا قدم اشتباه برداشتی، به اینکه چند کیلومتر دورتر از جاده ، آش و لاش و خسته افتادی و توان تکون خوردن نداری... اینجور وقتا باید یه لوتی درون داشته باشی که بیاد کنارت وایسه، بهت بگه : "هی رفیق ، غمت نباشه، خوشی هاش گذشت غمش هم میگذره، بیا اینجا دراز بکش، آروم چشاتو ببند، لالایی رو راستش بلد نیستم اما میتونم برات قصه بگم، قصه یه دختری که دنیا باهاش بد تا کرد ، ولی آخرش انقد قد کشید تا از سقف آسمونا گذشت و پرید ... تو هم غصه نخور، یه روز نوبت پریدن تو هم میرسه ..."، این لوتی های درون فقط وقتی سر و کله شون پیدا میشه که به اینجا رسیده باشی . تهِ تهِ دنیا ... اونجایی که هرچی دور خودت دیوار کشیدی هیچکی نیومد یه نردبون ناقابل علم کنه و سرک بکشه اینور دیوار ببینه زنده ای یا نه ... لوتی های درون همیشه اینور دیوارن. تنها کسایی ان که کم آوردنتو می بینن، بیحال کنج رینگ زندگی افتادنتو می بینن ... تنها کسایی ان که لیز خوردن ناب ترین قطره های اشک روی صورتتو می بینن ...

  • •✿ آرورا ✿•
  • شنبه ۲۷ خرداد ۹۶

گفتی...

گفتی دوستت دارم

و من

به خیابان رفتم

فضای اتاق برای پرواز کافی نبود ...


#گروس_عبدالملکیان

  • •✿ آرورا ✿•
  • سه شنبه ۱۶ خرداد ۹۶
کانال تلگرام : https://t.me/Parishaanii
لینک برای بلاگفا : goo.gl/WmjS2m
موضوعات