تو اینگونه نیستی که به درخواست از خویش امر کنی و بخشش را دریغ نمایی
*یا موسی... اقبل و لا تخف ...
- •✿ آرورا ✿•
- پنجشنبه ۷ بهمن ۹۵
نتایج فکر کردن به نظرات دوستان رو جمع بندی میکنم شاید به درد همه مون بخوره :
1- قبل از انتخاب استراتژی برخورد با طرف مقابل، باید یه تحلیل از رفتارش داشته باشیم. بنابراین رفتار امثال من که از همون اول طبق استراتژی کلی و معمول با همه برخورد میکنیم اشتباهه و وقتی که بفهمیم طرف مقابل لایق همچین احترام و محبتی نیست، و رفتارمون رو عوض کنیم، بیشتر تنش ایجاد میکنه ...
2- طرف مقابل رو انقد بزرگ نکنیم تو ذهنمون، که بیاریمش در حد چلنج و مبارزه. اون صرفا یه آدم کوچیکه که حتی رفتارای عاقلانه و مودبانه رو هنور بلد نیست. چرا باید به خاطرش اعصابمون رو خورد کنیم ...
3- وقتی که میخوایم جواب این جور آدما رو بدیم، باید کاملا از موضوع قدرت و آرامش برخورد کنیم. بدون نشون دادن کوچکترین ضعف و نشانی از اعصاب خوردی و استرس ... و باید از رسیدن مکالمه به حالت کل کل جلوگیری کنیم و کوتاه و صریح و مودبانه جواب بدیم ...
*ان شاء الله در اولین فرصتی کتابی در این زمینه خواهم خوند و نتایجش رو اعلام خواهم کرد... و همچنان پذیرای نظرات ارزشمند شما هستم :)
+ داشتم یه کلیپ از شهید جهاد مغنیه می دیدم، با دوستاشون که همه از حزب الله بودن و چند تاشونم شهید شدن تا الان، همه شون شلوار جین و لباسای خیلی شیک و ... داشتم فکر میکردم کی تو ایران باب کرد که حزب اللهی اونیه که شلوارش پارچه ای و پیرهنش رو شلوار و ...
++ یه خانومی هست تو لبنان خواننده ست، اهل حجاب هم نیست ولی سرودهای مقاومت حزب الله رو میخونه ... بعد از شهادت جهاد مغنیه رفته بود واسه دیدار خانواده شون... چه خوبه که دست برداشتن از قضاوت کردن و طبقه بندی کردن و ... کاش کمی یاد بگیریم
یه موزیک 20 ثانیه ای :)
+ باورم نمیشد این بشر با این اهنگا قابلیت اینو داشته باشه ، این جمله رو به بهترین شکلی که تا الان شنیدم بگه :)
فیلم لوسی، یکی از فیلمایی بود که قویا توصیه شده بود ببینم. داستان دختری که به صورت ناخواسته وارد تجارت مواد میشه. و از یه جایی به بعد فیلم وارد فاز علمی- تخیلی میشه. تا اواسط فیلم حسابی جذبش شده بودم اما از یه جایی به بعد حس کردم واقعا فیلم اون ایده هایی که تو ذهنم پخش و پلا کرده رو نمیتونه جمع کنه. نا خودآگاه تو ذهنم یه مقایسه با ماتریکس اتفاق افتاد که چقدر روی ایده و دیالوگ ها کار شده و همه چی نسبت به فیلم لوسی پخته تر بود. شخصیت اصلی فیلم معلوم نیست که بالاخره میخواد به آدما خدمت کنه و با انتقال علم به بشریت کمک کنه یا میخواد برای نمایش اکشن فیلم ملت رو با ماشین زیر بگیره.
صحنه های اکشن فیلم هم در حد فیلم های خوب هالیوود حرفه ای و طبیعی به نظر نمیرسیدن. یه سری بکش بکش های حتی میشه گفت بعضا خنده دار !! نظریه استفاده 10 درصدی انسان از قابلیت مغز توی این فیلم مطرح شده که پایه و اساس علمی نداره. از گوشه و کنار فیلم هم بوی داروینیسم به مشام میرسه ... به طور کلی اگه قرار باشه فیلمی تو فاز سفر در زمان و ذهن بی نهایت و ... پیشنهاد بدم قطعا اون فیلم "لوسی" نخواهد بود.
+ مطالبی که در مورد فیلم ها و کتاب ها در این وبلاگ نوشته میشه صرفا نظر شخصی نویسنده ست برای به یاد سپاری آن چه که دیده و خونده...
توضیح بعدا نوشت برای خودم (فیلم رو لو میده . نخونید ) : این دختره یه ماده شیمیایی وارد بدنش شد، که باعث میشد بتونه از درصد بالایی از ظرفیت مغزش استفاده کنه، و این درصد هی بالاتر میرفت... و با بالا رفتن این درصد کنترل این دختره روی جهان بیشتر میشد ....
+ لوسی در ویکی پدیا (داستان فیلم رو لو داده )
به نظرم اگر کسی اصلا نهج البلاغه نمیخونه، لااقل خطبه اول رو باید بخونه ... "باید"...
"سر آغاز دین، خداشناسى است، و کمال شناخت خدا، باور داشتن، او، و کمال باور داشتن خدا، شهادت به یگانگى اوست و کمال توحید (شهادت بر یگانگى خدا) اخلاص، و کمال اخلاص، خدا را از صفات مخلوقات جدا کردن است، زیرا هر صفتى نشان مى دهد که غیر از موصوف، و هر موصوفى گواهى مى دهد که غیر از صفت است، پس کسى که خدا را با صفت مخلوقات تعریف کند او را به چیزى نزدیک کرده، و با نزدیک کردن خدا به چیزى، دو خدا مطرح شده و با طرح شدن دو خدا، اجزایى براى او تصوّر نموده و با تصّور اجزا براى خدا، او را نشناخته است. و کسى که خدا را نشناسد به سوى او اشاره مى کند و هر کس به سوى خدا اشاره کند، او را محدود کرده، به شمارش آورده."
"خلقت را آغاز کرد، و موجودات را بیافرید، بدون نیاز به فکر و اندیشه اى، یا استفاده از تجربه اى، بى آن که حرکتى ایجاد کند، و یا تصمیمى مضطرب در او راه داشته باشد. براى پدید آمدن موجودات، وقت مناسبى قرار داد، و موجودات گوناگون را هماهنگ کرد، و در هر کدام، غریزه خاصّ خودش را قرار داد، و غرائز را همراه آنان گردانید. خدا پیش از آن که موجودات را بیافریند، از تمام جزئیّات و جوانب آنها آگاهى داشت، و حدود و پایان آنها را مى دانست..."