با همه زبون درازی ها و کم نیاوردنام ، یه دسته از آدما هنوز منو میترسونن، و تو مواجهه و حرف زدن باهاشون یه استرس خاصی دارم و حتی بعضی وقتا حس میکنم که در مقابلشون هیچ حرفی برای گفتن ندارم. این دسته همونایی هستن که یه اعتماد به سقف کاذب زیادی دارن ولی چون خودشون واقعا توش غرق شدن قدرت روحیشون خیلی زیاده، و از طرفی آدمای مودبی نیستن و ممکنه هرلحظه یه حرفی بزنن که به شخصیت طرف مقابل توی جمع آسیب برسونن و همیشه سعی میکنن حرف خودشون رو به بقیه دیکته کنن... واقعا نمیدونم باید باهاشون چطور برخورد کنم که نه مغلوب شم و نه در معرض بی ادبی هاشون قرار بگیرم...